همان طور که اطلاع دارید ایلیا یا همان دزد بی مزد از گناهان خود پشیمان است و قصد باز گردانی اموال مسروقه ای را دارد که زمانی بسرقت برده بود...در قسمت دوم وقتی شمش های طلا را به بانک منتقل کرد توسط کماندو ها دستگیر و به زندان منتقل شد....حال شما باید در قسمت سوم ایلیا را از زندان فراری دهید تا بتواند گناهان گذشته خود را پاک کند...
در این بین داستان پیچیده تر می شود و برادر ایلیا یعنی عرشیا نیز وارد ماجرا می شود...او یک پلیس است و بعد از چندین سال برادر خود را می بیند...این کماندو های عرشیا بودند که در قسمت دوم ایلیا را دستگیر کردند!! برادر او برای رسیدن به جایزه ای که برای دستگیری او قرار داده بودند حاضر است برادر خود را به زندان و سیاه چال منتقل کند....بر خلاف ایلیای دزد که از گناهان خود پشیمان است و قصد کار خیر دارد گویا برادر او با اینکه پلیس است اما هیچ رحمی ندارد به او...
.دزدی عملی بسیار نا حق و زشت است و قطعا نزد خداوند متعال بی قصاص باقی نخواهد ماند...در این بازی آموزنده بگونه ای نوآورانه عمل دزدی را محکوم کرده و پشیمانی یک دزد را نشان می دهد...برخلاف تمام دزد هایی که دیدید این دزد برای دزدی در این بازی ساخته نشده است...بلکه وظیفه و هدف او بر گرداندن تمام اموالی است که زمانی دزدیده است.او باید کاملا مخفیانه بدون اینکه کسی متوجه شود هر آنچه دزدیده است به صاحبانش بر گرداند...چون او یک دزد حرفه ای بوده و تحت تعقیب است و اگر لو برود سالها زندانی خواهد شد.
دزد بی مزد ماجرایی یک دزد حرفه ای است که به علت دزدی پدر او در جهنم در حال عذاب است...و دزد جوان ما در اثر خوابی که از پدر خود می بیند عذاب وجدان گرفته و تصمیم می گیرد تمام هر انچه دزدیده است طبق دستور پدرش به صاحبانش بر گرداند...از بانک ...از موزه...از طلا فروشی..از اداره پلیس و صد ها مکان و زمانی که دزدی کرده باید بصورت مخفیانه هر انچه دزدیده بر گردانده شود تا پدرش را و خودش را نجات دهد...